گل فاطمه گشته نقش چمن
بدن پاره تر از گل یاسمن
زره گشته بر پیکرش پیرهن
الهی دوباره بگوید سخن
سلام علی قاسم بن الحسن
****
حنا بسته بر کف ز خون گلو
ز خون گلویش گرفته وضو
زند دست و پا روی دست عمو
ندارد دگر جای سالم به تن
سلام علی قاسم بن الحسن
****
سُم اسب ها بر روی پیکرش
روان گشته خون از دو چشم ترش
خدایا بده صبر بر مادرش
تنش پاره تر گشته از پیروهن
سلام علی قاسم بن الحسن
****
روان بر زمین خون رخسار او
خدا در یَم خون خریدار او
حسن آمده بهر دیدار او
شده بر مه عارضش بوسه زن
سلام علی قاسم بن الحسن
****
گلی که از آن دل بهاران شده
چراغ دل جمع یاران شده
چرا پیکرش سنگ باران شده
نمانده دگر چیزی از آن بدن
سلام علی قاسم بن الحسن
****
منم عار او او بود یار من
ز لطف و کرامت خریدار من
نبودم که او بوده دلدار من
غمش شد انیس دل زار من
از آن دم که مادر مرا داده شیر
امیری حسین و نعم الامیر
****
به زخم جبین پیمبر قسم
به رخسار خونین حیدر قسم
به محسن به زهرای اطهر قسم
به سبطین و عباس و اکبر قسم
به هفتاد و دو عاشق بی نظیر
امیری حسین و نعم الامیر
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.