متن شعر
مثل عکسی که میان قاب لذت می برد
چشم تو دارد از این محراب لذت می برد
این که گاهی چهره ات را ماه می خوانیم ما
بیشتر از هرکسی مهتاب لذت می برد
تا تو هستی توی خیمه بچه ها از بازی و
توی گهواره علی از خواب لذت می برد
هی تو دستت را به هم دادی و شکل تاب شد
هی رقیه دارد از این تاب لذت می برد
آمدی تا اذن میدان را بگیری از پدر
عمه را دیدم از این آداب لذت می برد
یک قدم برداشتی کُشتی پدر را قبل رزم
پس قدم بردار که ارباب لذت می برد
از لب خشک پدر آن جور لذت برده ای
که لب خشکیده ای از آب لذت می برد
آه ماهیگیر وقتی طعمه اش را صید کرد
دیگر از بازیِ با قلاب لذت می برد
ارباً اربا گشته ای این آخر کار تو نیست
از صدای استخوان قصاب لذت می برد
شاعر: مهدی رحیمی
***
هر کس که سینه میزند گویی عبادت می کند
از گریه کن های حسین زهرا شفاعت می کند
تا نوکر دربارتم چیزی نمیخوام از خدا
چیزی نمیخوام از خدا الا حسین و کربلا
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.