تاریخ انتشار:
بازدید: 1,802 بازدید



خودم دیدم دشمن به جسم تو می تاخت
صدای فریادت مرا از پا انداخت
گرفته خدایا در این خاک صحرا علی اکبر دیگرم را
غرق خون گشته رویت لشکری روبرویت
به فدایت عمویت
ای عمو جان عمو جان
*****
به زیر این مرکب گمان دارم تازه
بر این جسم پا مال زره شد اندازه
صدایت شنیدم ز خیمه دویدم ز نجمه خجالت کشیدم
دل شده مضطر تو وای از این پیکر تو
جان دهد مادر تو
ای عمو جان عمو جان
*****
عزیز جان من نمی کردم باور
شوی پیش چشمم تو این گونه پرپر
پدر را که دیدی به سویش پریدی چرا قاسمم قد کشیدی
از غمت بی قرارم میروی از کنارم
بنگر این حال زارم
ای عمو جان عمو جان
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.
