


متن شعر
از عرش از میان حسینیه خدا
آمد صدای ناله حی علی العزا
جمع ملائکه همه گریان شدند و بعد
گفتند تسلیت همه بر ساحت خدا
جبریل بال خدمت خود را گشود و گفت
یارب اجازه هست شوم فرش این عزا
آدم ز جنت آمد و ناله کنان نشست
در بزم استجابت بی قید هر دعا
او که هزار بار به گریه نشسته بود
یک یاحسین گفت و همان لحظه شد به پا
آری تمام رحمت خود را خدا گرفت
گسترد بر محرم این اشک و گریه ها
آن گاه گفت روضه بخوان ایها الرسول
جانم فدای تشنه لب دشت کربلا
روضه تمام گشت ولی مادری هنوز
آید صدای گریه اش از بین روضه ها
شعر: رحمان نوازنی
سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

