عجب حکایتی چه بوی غربتی
داداش عجب غمی عجب مصیبتی
باور نمیکنم اینجا پایان راه ما باشه
فرزند فاطمه بودن تنها گناه ما باشه
دلم گرفته بگو اومدیم کجا
میدونم اینجا شروع میشه ماجرا
اعوذو بالله من الکرب و بلا
*******
دل حرم شکسته به موج غم نشست
به روی قافله کی بود که راهو بست
بغض علی تو دل هاشون
روی لب ها ذکر تکبیره
مهمون نوازی کوفه
با تیغ و سنگ و شمشیره
امان از این قوم از این قوم بی وفا
میترسیم از این نگاه های بی حیا
اعوذو بالله من الکرب و بلا
*******
همیشه از قدیم با هم قدم زدیم
تو خاک کربلا با هم حرم زدیم
بوی جدایی پیچید و
روزای ما همه شب شد
از وقتی اومدیم اینجا
دلشوره سهم زینب شد
یه روز همینجا تو میشی ازم جدا
یه روزی میره سرت روی نیزه ها
اعوذ بالله من الکرب و البلا
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.