متن شعر
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست
حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
سر به فلک کشیده سر تا شده خاک پای تو
دل ز همه بریده دل تا شده اشنای تو
دیده فرات ریخته سینه خیام سوخته
گشته هر استخوان من یکی نی نیوای تو
حسین جانم
******
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبک باران ساحلها
حنجر خشک و چشم تر این نه عجب بود اگر
خنجر آب دیده خون گریه کند برای تو
ذکر دلم خدا خدا جان و تنم تو را فدا
کاش سرم شود جدا تشنه به کربلای تو
حسین جانم
******
ندارم دستت از دامن به جز در خاک و آن دم هم
که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم
فرو رفت از غم عشقت دمم دم میدهی تا کی
دمار از من برآوردی نمیگویی برآوردم
ای سرت از بدن جدا ای همه عالمت فدا
ذات مقدس خدا آمده خون بهای تو
خصم ستاده هر طرف نیزه به دست صف به صف
کاش که میشدی هدف سینه ما به جای تو
حسین جانم
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.