

شد گیسویش شکن شد بوی سیب در به در بوی یاسمن متن شعر مداحی
شد گیسویش شکن شد بوی سیب در به در بوی یاسمن
تا حرف میزند انگار میچکد عسل از بین این دهن
از بس حسینی است جای زره نموده به تن این پسر کفن
پس ارث برده است از جد خویش شیر خدا ذوب حق شدن
در جنگ تن به تن کشته پسر از ازرق بیچاره تن به تن
گردن ز دشمنان پرتاب کرده یکسره با مصدر زدن
برعکس شد حسین فریاد میزند سرشان را بزن حسن
ذکرش هوالحق است این شاهزاده ای که خودش حق مطلق است
قاسم که میرود پشت سرش دعای اباالفضل بدرقه است
فرزند مجتبی از رزم او هر آنچه شنیدید موثق است
سردارها که هیچ لشکر برای کشتن او ناموفق است
نازم به این پسر او یک تنه حریف پسر های ازرق است
با ذوالفقار خود انگار علی میان میدان خندق است
یکبار میزند پس در هوا چرا دو سه تا سر معلق است
اینها که فرش نیست دورش هر آنچه نقش زمینه هست بیرق است
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net