

چهره از خون خدا کردی خضاب ای ذوالجناح متن شعر مداحی
چهره از خون خدا کردی خضاب ای ذوالجناح
چون شرار افتاده ای در پیچ و تاب ای ذوالجناح
سیحه هایت از زلیمه شیحه هایت یا حسین
هر نفس داری هزاران التهاب ای ذوالجناح
ای بُراق تیر باران گشته در معراج خون
از چه بر تن زخم داری بی حساب ای ذوالجناح
فاش برگو ماه زینب را کجا انداختی
در یم خون یا میان آفتاب ای ذوالجناح
گوش کن در قلزم خون از گلوی خشک او
دم به دم آید صدای آب آب ای ذوالجناح
چهره از خاک و غبار کربلا پوشیده ای
یا ز خون صاحبت بستی نقاب ای ذوالجناح
قلب ما را سوختی این گونه سقایی مکن
کم بریز از چشم گریانت گلاب ای ذوالجناح
باز شو سوی منای خون خلیلم را بگو
خیمه ها زمزم شد از اشک رباب ای ذوالجناح
من ز سوز سینه خود با تو میگویم سخن
تو به اشک دیده میگویی جواب ای ذوالجناح
با وجود آنکه ریزد از دو چشمت سیل اشک
زانویت را خون گرفته تا رکاب ای ذوالجناح
***
دوید شمر سوی قتلگاه بعد چه شد
کشید فاطمه از سینه آه بعد شد
نهاد زانوی خود را به روی قلب حسین
شکست مخزن سر اله بعد چه شد
حاج محمود کریمی
Telegram: @mohjat_net
Eitaa: @mohjat_net
www.mohjat.net