


متن شعر
چون تو ای لاله در این دشت گلی پرپر نیست
و از این پیر جوان مرده کمانی تر نیست
دست و پایی نفسی نیمه نگاهی آهی
غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست
در کنار تو ام و باز به خود می گویم
نه حسین این تن پوشیده به خون اکبر نیست
هر کجا دست کشیدم ز تنت گشت جدا
از من آغوش پر و از تو تنی دیگر نیست
دیدنی گشته اگر دست و سر سینه تو
دیدنی تر ز من و خنده آن لشکر نیست
استخوان های تو و پشت پدر هر دو شکست
باز هم شکر کنار من و تو مادر نیست
شعر: حسن لطفی
سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

