مثل تیری که خودش رو به هدف می آید
نا خداگاه دلم سمت نجف می آید
سمت شهری که پر است توست علی هر وجبش
چند قرن است که بوی تو گرفته رطبش
چند قرن است جهان پنجره وک توست
خزر با آن همه فرزانگی اش کودک توست
هر کجا بود نبی یک تنه یارش بود
با نود زخم چه مردانه کنارش بودی
رد شمشیر تو از روی سپر ها میریخت
سر در آورد ز هر معرکه سرها میریخت
چقدر عرش خدا با تو تعامل دارد
چون که دست تو علی رو به خدا پل دارد
رو به ایوان تو چشمان ملک پشت صف است
صد و ده پنجره در عرش به سمت نجف است
بی خود از خود شدم و روبه شما اورده ام
نقطه با شدی و دور شما می گردم
تو رسیدی و زمان پشت سرت جا مانده
دهن کعبه از این شوکت تو وا مانده
عالم عرش برای تو علی فرش شده
رد پای تو ولی در همه دنیا مانده
از شما چیز زیادی که نگفتیم هنوز
گفتنی های تو در سینه زهرا مانده
ذوالفقار تو زمین را به زمان می دوزد
پس چرا فاطمه در معرکه تنها مانده
بر جهاز شتران رفت به منبر آن روز
دست در دست خدا بود پیمبر آن روز
جنگ کن غرش چون شیر تو دیدن دارد
چقدر ضربه شمشیر تو دیدن دارد
دست بر قبضه مبر معرکه در حیرانیست
ذوالفقارت قدمی هم بزند طوفانیست
سند مستند شیعه غدیر است غدیر
و فقط حیدر کرار امیر است امیر
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.