


متن شعر
دلم در سوگ یاران خون خون است
سپهر دیدگانم نیل گون است
را روز ازل مجنون نوشتن
آخ نصیبم جرعه ای از خون نوشتن
ندارد سینه ام جز اه و ناله
آخ به خون دیدم بنفشه یاس و لاله
آخ خودم دیدم گلم پرپر به خاک است
تنش از تیر و نیزه چاک چاک است
آخ خودم دیدم که انگشتر ندارد
به خاک افتاده اما سر ندارد
سه غم اومد به جونوم هر سه یک بار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره چاره داره
مرا سوزد غم یار و غم یار
سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika

