متن شعر
از خیمه داره میاد بیرون با هیبت حسنی قاسم
ارباب بی قراره و گریون پیش قمر بنی هاشم
میرسه آروم آروم از لابه لای خیمه
صدای ناله های خیمه برا ماه شبای خیمه
حسن پسرت بی زره میره
حسین داره از غصه میمیره
****
رو خورشید پیشونیش عمه عمامه علوی بسته
دست عموی علمدارش دستاش و میگیره اهسته
عمه میگه با گریه ای کبوتر شیدا
مثه تو نمیشه پیدا بین نوه های زهرا
وای بیا مادر نگاهی کن
وای بیا قاسم رو راهی کن
****
می افته رو زمین و غرق سرخی عسل لبهاشه
افتاده و سر خونینش انگار رو دامن باباشه
میرسه صدا ناله از زیر سم مرکب
اومده جون عمو بر لب داره ناله میزنه زینب
وای میکشه رو زمین پاش و
وای داره میبینه باباش و
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.