سیاهی غمت از این دل سیاه نرفت
به خاطر غم تو از گلویم اه نرفت
به جرم عشق مرا پیش یار دار زدند
سر کسی به روی دار بی گناه نرفت
میان راه وصالش رود به بیراهه
هر انکه در دل شب زیر نور ماه نرفت
خودت دو قطره اشک ز چشم من بکش بیرون
که سطل چشم من درون چاه نرفت
به زائران شما غبطه می خورد فردا
به سمت کرب وبلا هر کسی که راه نرفت
پیاده رفتم و پای پیاده برگشتم
در اربعین حسینی سرم کلاه نرفت
فقیر امدم و پادشاه برگشتم
کسی بدون عنایت ز بارگاه نرفت
تمام روضه نخوانید اصلا دروغ روضه بخوانید
به روی پیکر عریان او سپاه نرفت
به فاطمه برسانید که خیالش جمع
خدا نکرده سنان در دهان شاه نرفت
عزیز کرده اش از اب علقمه نوشید
و شمر لعنتی اخر به قتلگاه نرفت
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.