متن شعر
آمدم خیمه تا وداع کنم دیدم از داغ آب می سوزی
بردم آبی دهم ولی دیدم زیر این افتاب می سوزی
پشت سر را نگاه کن پسرم جلوی خیمه ها رباب نشست
به امیدی که خیمه برگردی امد و زیر افتاب نشست
من که طاقت ندارم ای گل من که نگاهی کنم به پشت سرم
لیک حس می کنم که امده اند جلوی خیمه ها زنان حرم
گر چه ای کودکم نمیبینم ذره ای رحم در دل اعدا
شاید این دفعه وضع فرق کند کودک من توکلت به خدا
به رخ کودکم نگاه کنید رنگ دیگر به روی طفلم نیست
کوفیان ارحمو لهذ الطفل قطره ای هم برای او کافیست
***
گریه نکن رباب بلاخره یکی به خواهشش جواب میده
گریه نکن رباب ببین داره اشکای تو ما رو عذاب میده
گریه نکن رباب آخر یکی پیدا میشه یه قطره اب میده
.
.
متن شعر مداحی آمدم خیمه تا وداع کنم
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.