میا کوفه شده تنها سفیرت
عوض میشد الهی که مسیرت
دارن میبندن اینجا دست من رو
با اینکه میدونن هستم اسیرت
چه اشکی و چه سوزی و چه اهی
چه سودایی چه تقدیری چه راهی
یه روزی من برات نامه نوشتم
باید یک عمر بگم چه اشتباهی
میترسم جنگ نابرابر شه
خانم زینب بی برادر شه
جلو چشم زهرا میترسم
تو گودال جسم تو بی سر شه
میا کوفه میا کوفه حسین جان
****
برام مونده دلی که بی قراره
سلام اخر از بالای داره
نمک گیرم توی دار السیاده
چه باکی دارم از دار العماره
چه تاریکه بدون تو شب من
چه سوزی تو این تاب و تب من
دم اخر بگو سرش چی بود که
یه قطره اب نشد سهم لب من
شاید غم ها بی حساب میشه
شادی دریا ها سراب میشه
شاید تشنه لب میمونی و
تو کربلا قحط اب میشه
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.