من خیلی چشم به رات بودم سید مجید بنی فاطمه + متن شعر

بازدید: 1,511 بازدید
سید مجید بنی فاطمه
.

 

متن شعر

من خیلی چشم به رات بودم دیر اومدی بابا

چرا حالا که من شدم پیر اومدی بابا

من دیگه اون سه ساله که دیدی بودی نیستم

ببخش اگه نمیشه دیگه رو پام بایستم

سه ساله که بابا جون اخه اسیر نمیشه

سه ساله که بابا جون یه روزه پیر نمیشه

بدون کع راه نمیرم تو این یکی دو روزه

خیلی پاهام بابایی از ابله می سوزه

****

شونه ندارم برای موی پریشونت الهی قربونت

بذار با دستام پاک کنم لب پر از خونت

عمه نذاشت و گرنه خواستم فدا پدر شم

دلم می خواست توی تشت برا سرت سپر شم

بزم شراب بابا جون خیالشم عذابه

استین پاره حالا برای من حجابه

بذار بگم که دشمنت خدایی بی دینی

اخه چشام نمیبینی

بذار بگم که دشتشون چقدره سنگینه

اخه چشام نمیبینه

یه بار دو بار هزار بار دیدم با این چش تار

با دیدن من افتاد از نی سر علمدار

میون کوچه ها بود یکی کشید موهام و

یکی به زور تو بازار دزدید النگو هام و

برای دانلود صوت کلیک کنید

سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید

مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika

متن کامل

.