علقمه عین محشر کبراست
مشک بر دوش شیر کرار است
نخل ها هر کدام یک سنگر
پشت هر نخل یک کمان دار است
فکر گهواره است در میدان
مشک را بر گرفته چون جانش
آنچنان فکر طفل شش ماهست
اشک بسته است راه چشمانش
آنکه در عرصه ی جدال علیست
هست هوشیار و پای تا سر
چشم بسکه چشمان او بصیرت داشت
چشم زیباش خورد آخر چشم
اشک تا بست راه دیدن را
حرکت تیغ گم شد اندر چشم
دست افتاد و مشک سالم ماند
داشت امید بهر اصغر چشم
مشک شد پاره امیدش ریخت
شد خراب آرزوی او در چشم
تیر ها از کمان رها که شدند
باز شد در تمام پیکر چشم
حرمله تیر را به چله گذاشت
غنچه ی پر شکفته شد بر چشم
ضربه ی آهنی که خورد به سر
بر زمین خورد شیر حیدر چشم
فاطمه گفت یا اخا برگو
گفت ای جان مادر چشم
تا صدایش به گوش شاه رسید
ناگهان رنگ از حسین پرید
خوب شد در کنار پیکر او
مادرش که قد خمیده ندید
در کنار عمود خیمه ی خود
با سر زانویش حسین رسید
روضه شد باز خاک بر دهنم
چه بگویم چه صحنه ها که ندید
آنچنان ناله زد کنار تنش
همه گفتند که حسین برید
.
.
متن شعر مداحی علقمه عین محشر کبراست
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.