اصغر سر آورد ارباب ذبح اکبرش را اصغر آورد
بر روی دستش مبعث شده یعنی خدا پیغمبر اورد
این دفعه اقا همراه خود یک طفل نه یک لشکر اورد
در حرف اخر او اولین سرباز خود را اخر اورد
زیر عبایش مسجد به همراه خودش یک منبر اورد
در مجلس تیر واعظ سه روضه از لهوف حنجر اورد
سهم گلو شد ان تیر که عباس را از پا در اورد
یعنی سه شعبه خنجر و هی خنجر و هی خنجر اورد
یعنی سه شعبه شمر و سنان و زجر را زجر اور اورد
یعنی سه شعبه با خویش گوش و گوشوار و معجر اورد
یعنی سه شعبه مثل سنان هی نیزه را بالا تر اورد
یعنی سه شعبه شمری شد اخر چکمه را از پا در اورد
یعنی سه شعبه شد ساربان انگشت با انگشتر اورد
یعنی سه شعبه خولی شد و همراه سر خاکستر اورد
***
دوست دارم تشنه باشم شیر مادر را ننوشم
تا که جام از دست شاه جنت الماوا بگیرم
دوست دارم از زمین کربلا خونم بجوشد
تا ز قاتل انتقام خویش چون یحی بگیرم
دوست دارم قبر من اغوش ثار الله باشد
راه معراج فسبحان الذی اسرا بگیرم
.
.
متن شعر مداحی اصغر سر آورد ارباب ذبح اکبرش را اصغر آورد
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.