متن شعر
لب تر کند پیاله کوثر تو هم برو
بر خیز علی اصغر خیبر تو هم برو
گل من تو هم برو پسرم تو هم برو
از صبح گریه کردی و دلشوره داشتی
دیدی رسید نوبتت آخر تو هم برو
شش ماه می شود به تو من خو گرفته ام
باشد عصای پیری مادر تو هم برو
تو هم برو تو هم برو توهم برو
فکر دل شکسته عمه نمی کنی
کمبود ماتم علی اکبر تو هم برو
هر شعبه ی سه شعبه برای تو نیزه ایست
در بزم تیر و نیزه و خنجر تو هم بو
تو هم برو تو هم برو تو هم برو
بعد از عموت ماندنت اصلا صلاح نیست
او رفت پیش ساقی کوثر تو هم برو
تا خیمه ها هنوز به غارت نرفته است
قبل از شروع معرکه بهتر تو هم برو
تو هم برو تو هم برو تو هم برو
دودمه شب هفتم
طفل شش ماهه ارباب از تیر حرمله خورد آب روی دست پدر شد خواب
روی خاک پیکری کوچک روی نیزه سری کوچک همراه نیزه مهتاب
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.