متن شعر
هزار شکر که از خون دل وضویی هست
لباس مشکی ما هست آبرویی هست
بیا حسین بگو تا که ما به سر بزنیم
میان شاه و گدا راه گفت و گویی هست
همیشه سنگ غمت را به سینه ام زده ام
خوشم برای شکستن مرا سبویی هست
دوباره چشم شما زخم میشود دیر است
مرا ببین که به چشمت هنوز سویی هست
مرا برای مُحَرَم دوباره مُحرِم کن
مُنای کرب و بلا هست و آرزویی هست
مرا بِکُش به همان روضه های نا گفته
همیشه پیش شما روضه مگویی هست
گمان کنم نرسم تا به شام عاشورا
فقط برای همین چند شب گلویی هست
.
.
متن شعر مداحی هزار شکر که از خون دل وضویی هست
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.