برای بار غمت شانه ای خم آوردم
بگیر دست مرا جان تو کم آوردم
اگر غروب دهم پیشتان نشد باشم
دلم خوش است که با اشک مرحم اوردم
مرا به جمع گدایان خویش مهمان کن
بگو به مادر خود جنس در هم اوردم
مرا مران که برای وساطتت امشب
لباس مشکی داغ محرم اوردم
دوباره موسم حج امد و ندیدمتان
ولی به نیتتان اب زمزم اوردم
شبیه سینه سرخت نمی شود اما
به سینه زخم کبودی فراهم اوردم
شب یتیم نوازی توست منتظرم
ببین شکسته سری پای پرچم اوردم
شب شنیدن خون روضه های قاسم شد
بگیر دست مرا جان تو کم اوردم
.
.
متن شعر مداحی برای بار غمت شانه ای خم آوردم
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.