متن شعر
صدای گریه میاد از پس پرچین دلامون
کیه که بغض گرفتش وا میشه بین صدامون
هق هقی که یادمونه از همون بچگیامون
صدای یه مادر انگار میپیچه تو هیئتامون
پشت پرده زنونه لا به لای مهمونامون
صاب عزا میاد میشینه بالا دست مادرامون
اون که با دست شکسته میاد و تو کوچه هامون
شال مشکیه عزا رو میندازه رو شونه هامون
اون که خاک کف پاهاش میشه سرمه چشامون
با چادر میگیره هر شب اشک چشم جوونامون
اون که با دم خدایی دم میده تو روضه هامون
مادری که دم میگیره بین شور و نوحه هامون
نمی از اشکای بی بی میاره گریه برامون
خط گریه از تو چشمام میاد از رو گونه هامون
رد میشه از گونه ها و میرسه روی لبامون
اخرش میریزه اشکام به روی پیرن سیامون
اون موقع میون سینه زنی ها میره کربلا صدامون
کیه که زبون میگیره میگه مادرت بمیره
پس پرچین دلامون یه نفر زبون میگیره
کیه که نفس بریده میگه مادرت بمیره
هودجی که از بهشته با یه دنیا از فرشته
اومده یه قد خمیده میگه مادرت بمیره
چار تا بانو پا رکابش غم تو چشمای پر ابش
کیه با رنگ پریده میگه مادرت بمیره
چش هیچکس نمیبینه یه نفر میاد میشینه
صداش و هر کی شنیده میگه مادرت بمیره
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.