برو ای خورشید شبهای من
برو لیلا زاده لیلای من
سرت رو بردار از پای من
نگاه من مثل ابر و بارونه
نگاه تو سمت قلب میدونه
پدر چشمش دنبال تو می مونه
مهلا مهلا علی اکبر لیلا
****
شبیه تمثال حیدر بودی
با اون چشمات مثه مادر بودی
تو سر تا پا پیغمیر بودی
برام این دنیا مثل زندونه
برام دل کندن از دنیا اسونه
پدر چشمش دنبال تو میمونه
****
خودت تنهایی یک لشکر میشی
علی اکبر ذبح اکبر میشی
میون صحرا پرپر میشی
سکوت تو بابا رو می ترسونه
دیگه بین ما دریایی از خونه
پدر چشمش دنبال تو می مونه
***
نوح کو تا که بیاید نگرد طوفان را
به کنار لب تو خشک تو شده ساحل من
روبروی تو نهم بلکه دل ارام شوم
چه کنم هر چه کنم حل نشود مشکل من
بهر قتلم دگر این نیزه و شمشیر چرا
که همین داغ جگر سوز شود قاتل من
تو که همچو فاتح خیبری
همه گفته اند تو پیمبری
به خدا که تو علی اکبری
پسرم علی پسرم علی
این بیایان جای خواب ناز نیست
ایمن از صیاد تیر انداز نیست
ندارم دستت از دامن به جز در خاک ان دم هم
که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم
به سامانم نمی پرسی نمیدانم چه سر داری
به درمانم نمی کوشی نمی بینی مگر دردم
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.