هرچه بهتر تنت از دور که پیدا میشد
بیشتر قامت من در غم تو تا می شد
تو خودت تشنه لب جام شهادت بودی
ور نه خاک از نظر لطف تو دریا می شد
هیبت حیدریت تا که کنار من بود
زنده پیش نظرت جلوه ی مولا می شد
وقت بر لشکر دشمن زدنت می دیدم
که دهان ها همه از حیرت تو وا می شد
خیز از جا که دو تا دست تو را آوردم
کاش می شد علمت باز سر پا می شد
کاش می شد که علمدار حرم می ماندی
اصلا ای کاش کسی جای تو سقا می شد
تا که خواندیم برادر به خودم گفتم کاش
زودتر دیده ی تو زائر زهرا می شد
از کرامات قد و قامتت امروز این بود
تیرها هر چه که آمد به تنت جا می شد
چشمت زدند بس که تماشات می کنن
این نیزه ها که چشم مرا مات می کنن
ای قد بلندتر از همه نیزه دارها
حال مرا به خنده مراعات می کنن
محراب ابروان تو با پشت من شکست
بنگر حرم چگونه مناجات می کنن
افتاده لرزه بر بدن دختران من
نامحرمان که صحبت سوغات می کنن
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.