اینکه بر سینه خود داغ برادر دارد
نتواند که سر از سینه تو بردارد
تیرها با همه قامت به تنت جا شده اند
وای بر من چه قدر پیکر تو پر دارد
میکشی پا به زمین و کمرم می شکنی
کمی آرام که در پای تو مادر دارد
میکشد تیر ز چشمان تو با دست کبود
ولی این تیر چرا هیبت خنجر دارد
ای رشید حرمم بی تو حرم غارت شد
آخر این خیمه آتش زده دختر دارد
چه شده با سرت از ضربه سنگین عمود
بین ابروی تو سخت است ترک بردارد
چار گوش علم و پیکر و مشک و دستت
وسعتی است که این کعبه مطهر دارد
پنجه ای که ز دو سر تیغ به دستت زده است
حال اماده شده نیت معجر دارد
ای رشید حرمم بی تو حرم غارت شد
اخر ان خیمه دلسوخته دختر دارد
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.