روی تو را به چشم دل از سر دار دیده ام
جانب مکه پر زنند جان به لب رسیده ام
حرمت جان شکسته ام در دل خون نشسته ام
تا که به دست بسته ام ناز غمت کشیده ام
دیده به شعله دوختم لحظه به لحظه سوختم
هستی خود فروختم عشق تو را خریده ام
تن به قضا سپرده ام منت تیغ برده ام
بلکه تو خنده ای کنی پای سر بریده ام
تا بزنم به زخم دل بوسه به خاک مقدمت
کوچه به کوچه میرود جسم به خون تپیده ام
از سر بام بر زمین چون تن خود نیفکنم
من که ز خاک کوچه ها بوی تو را شنیده ام
هست امیدم از درت بعد تو نزد خواهرت
شود کنیز دخترت دختر داغ دیده ام
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.