چگونه آب نگردم کنار پیکرتان
که خیره مانده به چشمم نگاه آخرتان
میان هلهله قاتلانتان تنها
نشسته ام که بگریم به جسم پرپرتان
خمیده امدم اینجا خمیده تر شده ام
شکسته ام من و شرمنده در برابرتان
خدا کند که بگیرند چشم زینب را
که تیغ تیز نبیند به روی حنجرتان
میان قافله نیزه دار ها تنها
خدا کند که نخندد کسی به مادرتان
به پیش ناقه او در میان شادی ها
خدا کند که نیفتد ز نیزه ها سرتان
نشد مانند داغ اکبر تو
بیایم من به بالای سر تو
بنی عاشم به خاک و خون تپیدند
خجالت بسته دست خواهر تو
منم که پشت دشمن را شکستم
به مرگ کودکانم دیده بستم
خجالت میکشید از من حسینم
همان بهتر که در خیمه نشستم
رسانید ای گلان پرپر من
به مادر یک سلامی از بر من
روید ارام در اغوش زهرا
شکسته چون که دست مادر من
به روی نیزه سر هاتان نشسته
ولی یک سر به روی نی شکسته
سر سقا ز پهلو روی نیزست
سر اصغر به روی نیزه بسته
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.
من خیلی دنبال این روضه میگردم نیست