وقتی در آن غوغا در ظهر شور انگیز آن صحرا
بویی شبیه عطر یاسی آشنا پیچید
در التهاب لحظه ای حساس
در غربت بعد از علیه اکبر و عباس
دستان زینب را بغض یتیمی تشنه میلرزاند
هر بار عمه ساکتش میکرد در فکر رفتن بود
در آسمان دیدگانش موج میزد موج میزد
دریایی از غیرت
****
تا اسب خونین یال آمد برون از بین آن گودال
خود را رها کردو مثل پرستو در غبار آسمان گم شد
لب تشنه ای در زیر خنجر دید
آمد به سویش آخرین سرباز
دریای سرخ قتلگاهش سبز میشد سبز میشد
از نور روی آنکه می آمد به استقبال
در آسمان دیدگانش موج میزد موج میزد
دریایی از غیرت
***
بادها نوحه خوان بیدها غرق خون
بید ها سر به زیر لاله ها سینه زنان حرم باغچه
طبل عزار ا بنواز ای فلک خیمه خورشید سوخت
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.