آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است
از دوری تو پاره گریبان شدن بس است
کنعان دل بدون تو شادی پذیر نیست
یوسف ظهور کن که پریشان شدن بس است
گریه فراق این چه رسمی است
دیگر بس است این همه گریان شدن بس است
موی سپید و بخت سیاه مرا ببین
دیگر بیا که بی سر و سامان شدن بس است
تا کی گناه پشت گناه ایها العزیز
تا کی اسیر لذت عصیان شدن بس است
سر گرم زندگی شدنم را نگاه کن
بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است
یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت
گفتی برو که دست به دامان شدن بس است
باشد قبول میروم اما دعای تو
در حق من برای مسلمان شدن بس است
دست مرا بگیر که عبدی فراری ام گریزان شدن بس است
اقا بیا به حق شکاف سر علی
از داغ هجرت اتش سوزان شدن بس است
.
.
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.