داد اندر آن میان شه لب تشنه را سلام * غلام ترک

بازدید: 1235 بازدید
مهجه در تلگرام .

متن شعر

داد اندر آن میان شه لب تشنه را سلام

ترکی که بود سید سجاد را غلام

از شاه خواست رخصت میدان کار زار

تا داد ترک تازی و مردی دهد تمام

شه گفت سرور تو بود زین عابدین

بی رخصتش مجاهده تو بود حرام

شد سوی شاه زاده و رخصت گرفت و رفت

بار دگر به خدمت سلطان تشنه کام

بگرفت از او اجازت میدان و باز گشت

بهر وداع پردگیان بر در خیام

عذر قصور بندگی بانوان بگفت

امد به دشت و تیغ بر اورد از نیام

می تاخت سوی دشمن و از ترک تازی اش

مریخ مانده خیره بر این گوی نیل فام

دامان خیمه خیمگیان بر فراشتند

تا بنگرد مبارزتش چارمین امام

از بس که زخم نیزه و خنجر بدوزدش

دستش ز کار ماند و فتاد از کفش حسام

با کام تشنه جام شهادت به سر کشید

و از دست ساقیان بهشتی گرفت جام

شد نیک نام هر دو جهان ترک جان بگفت

ای من غلام همت ان ترک نیک نام

 

شعر درباره غلام ترک داد  اندر آن میان شه لب تشنه را سلام

www.mohjat.net

متن کامل

فاطمیه 1402