متن شعر
با سر نیزه تنت را چه بهم ریخته اند
ذره ذره بدنت را چه بهم ریخته اند
سنگ ها روی لب خشک تو جا خوش کردند
این عقیق یمنت را چه بهم ریخته اند
وسط معرکه ای رفتی و گیر افتادی
سر فرصت بدنت را چه بهم ریخته اند
تا به حالا نشده بود جوابم ندهی
وای بر من دهنت را چه بهم ریخته اند
چشم من تار شده با چه مداواش کنم
یوسفم پیروهنت را چه بهم ریخته اند
عمه ات آمده تا دست به معجر ببرد
پدر بی کفنت را چه بهم ریخته اند
ابروان تو حسینیست و چشمت حسنیست
این حسین و حسنت را چه بهم ریخته اند
شاعر: علی اکبر لطیفیان
.
.
شب هشتم محرم ۱۳۹۹ حاج حسین سیب سرخی
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.