ارباب گفته ام که تو نوکر بخوانی ام
از قید و بند عالم هستی رهانی ام
ارباب گفته ام که بدانند کل خلق
دنبال خویش تا به ابد می کشانی ام
اکنون اگر چه پیرمو فرتوت ناتوان
مولا خودش خریده مرا در جوانی ام
غیر از علی و آل علی در تمام عمر
خیری ندیده ام دگر از زندگانی ام
مثل سگی که صاحب خود را رها نکرد
جایی نمی روم من اگر هم برانی ام
آقا چه می شود که شبی صحن کربلا
در بین نوکران عزیزت نشانی ام
وقتی که سینه میزنمو گریه میکنم
احساس می کنم به خدا آسمانی ام
ما را شبی غلام رقیه خطاب کن
رحمی نما که از غم عشقش روانی ام
.
.
شب هشتم محرم ۱۳۹۹ کربلایی جواد مقدم
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.