مقتل نوشت وقتی زدن تیری به مشک خیمه ها
وقتی که شد خالی از آب وَقَفَ العَباس مُتَحَیِرا
نه روی برگشتن به خیمه رو داره
نه طاقت اشک رقیه رو داره
یه کوه غیرت رو خجالت آبش کرد
تو علقمه شرمنده ربابش کرد
از ضرب عمود آهنین از رو مرکب افتاده زمین
با صورت یل ام بنین
واویلا علی العباس
****
مقتل نوشت ارباب ما وقتی شنید بانگ اخا
وقتی که دید دست جدا فَبَکا بُکاءً عالیا
میذاره رو زانوش سر علمدارو
میشوره از چشهرش با گریه خونا رو
با چشمای گریون به دستای لرزون
کشیده از چشمش سه شعبه رو بیرون
بالای سر برادرش افتاده به یاد پدرش
وقتی دید شکافو رو سرش
واویلا علی العباس
****
مقتل نوشت برگشتو دید تو خیمه ها غوغا به پاست
خون گریه کرد وقتی شنید اَبَتا اَینَ عَمیَ العَباس
گرفته بغض بی کسی گلوشونو
با گریه میگن که میخوان عموشونو
چه حالی دارن توی خیمه دخترها
همه زدن محکم گره به معجر ها
بی سقا حرم قیامته دشمن فکر قتل و غارته
زینب عازم اسارته
واویلا علی الحرم
.
.
شب تاسوعا محرم ۱۳۹۹ حاج امیر کرمانشاهی
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.