چهل سال هرشب روضه گردان تو بودم
با عمه ها پاره گریبان تو بودم
چهل سال شد حرف از تنت چهل سال مُردم
رفتم سر سفره ولی چیزی نخوردم
چهل سال تقدیر دل من درد و غم بود
هر چیز می دیدم گریز روضه ام بود
نعلین پا کردم بیابان یادم آمد
رفتن روی خار مغیلان یادم آمد
چشمم به زیر انداز حجره خورد تر شد
داغ حصیری بر دل من شعله ور شد
هر جور میشد روضه را مکشوفه کردم
هر کس سلامم داد یاد کوفه کردم
وقتی عبا دوشم کشیدم گفتم ای وای
تا اشک دختر بچه دیدم گفتم ای وای
در کوچه ها رد طناب آمد به چشمم
نوزاد تا دیدم رباب آمد به چشمم
رفتم به تشییع جوان ها گریه کردم
با خنده های ساربان ها گریه کردم
عمامه ام افتاد و بی حد روضه خواندم
انگشتر از دستم در آمد روضه خواندم
بازار رفتم بوی نانش اذیتم کرد
بازاریانِ بد زبانش اذیتم کرد
هر جا شلوغی بود ماتم سهم من شد
شرمندگی از خواهرانم سهم من شد
قرآن که میخوانم ز غصه نیمه جانم
یاد لب خشک تو زیر خیزرانم
حق می دهی از تشنگی قلبم کباب است
در ظرف آبم روضه جام شراب است
شاعر: پوریا هاشمی
چهل سال هر شب روضه گردان تو بودم
.
.
متن مداحی جدید از سایت مهجه
شب شهادت امام سجاد ۱۳۹۹ محمد حسین پویانفر
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.