باید چه کرد جان به لبها رسیده را
باید چه کرد این همه قدِ خمیده را
باید چه کرد این همه جولان درد را
باید چه کرد خائن روز نبرد را
باید چه کرد مردم از حرف خسته را
دنبال نان و آب غرور شکسته را
این مردمی که این همه خون هدیه داده اند
این ها که خود تجسم سعی و اراده اند
این ها که سر به سر پر از ایمان و باورند
این ها که سر سپرده فرمان رهبرند
این ها که صاحبان قیام اند و انقلاب
باید فقیر نان بشوند و اسیر آب
این مردمی که صلح و سلامست حقشان
آیا سکوت و بغض مدام است حقشان
لبریز خشم از این همه تدبیر گشته اند
سر ریزِ سفره های حرام است حقشان
این مردمی که اسوه ایثار بوده اند
کی لایق تفضل اغیار بوده اند
بعضی که روی خون دل خلق مست خواب
در دستشان زمام امور است در عذاب
بعضی که سخت عاشق غیرند ظاهرا
آنان که حال آل زبیر اند ظاهرا
بالا نشین شهر و زر اندوز دهر نه
شیخ شیوخ و عابد دیراند ظاهرا
بوی تکبر است بلند از کلامشان
بی احترامی است به مردم مرامشان
غرق اند پیش چشم همه در فساد ها
خرج زیاده خواهی شان اعتمادها
باید گرفت پای فرار از کمندشان
باید برید دست به غارت بلندشان
هر کس دراز کرده به این سفره دست را
باید بگوید این همه آورده از کجا
دیگر بس است هر چه صبورانه زیستیم
باید مقابل صف اینان بایستیم
ما از تلاش واهی اینان فراتریم
پس نا امید و خسته و سرخورده نیستیم
شاگرد های مکتب زهرا و حیدریم
یک خط بس است بلکه بفهمند کیستیم
اول قدم به روی سر کافران زدیم
تا بعد رو به روی منافق بایستیم
از این جماعت عقده اگر باز میشود
از گام دومی است که آغاز میشود
آری علی که هست امام من و شما
امروز دل سپرده به نام من و شما
این واپسین نفس نفس دشمنان ماست
این دومین قدم به سوی وعده خداست
امروز باز این گام کار جوانان مخلص است
امروز باز نوبت مردان بی ریاست
امروز اگر عدالتمان خدشه دار شد
پس رمز فتح مکه ما نام مرتضاست
با این همه چه موقع عذلت گزیدن است
آن را که آرمان جهانیش کربلاست
ما اعتکاف و عزلتمان کنج سنگر است
این دومین قدم به سوی فتح خیبر است
امروز وقت خیزش دیگر رسیده است
فریاد خون دوباره ز سنگر رسیده است
این گام شرط اولش از خود گذشتن است
آینده اش از آن جوانان میهن است
باید عبور کرد در این گام اگر چه دیر
از خستگی خیل پدرخوانده های پیر
آنها که روز و شب دم از اصلاح میزنند
اما پس از تسلطشان راه میزنند
ارباب های وعده و اسطوره نفاق
معنا کنندگان شقاق اند و افتراق
باید عبور کرد در این گام اگر چه دیر
از خستگی خیل پدرخوانده های پیر
از ناکسان نابلد عافیت طلب
از کاسبان اصل اصول خدا و رب
باید عبور کرد در این گام از این و آن
از هر جناح خسته دلسرد و ناتوان
دیگر زمان سعی و خطاها گذشت و رفت
دوران رأی روی هواها گذشت و رفت
طی شد زمان تاخت تاز ملیجکان
ماند است شاه جائر و ناز ملیجکان
ای کاش بعد این هم تحلیل و افترا
محکوم میشدند به یک عمر انزوا
باید عبور کرد در این گام از این و آن
باید گذشت از دل دریای بیکران
حالا که پیر و سید ما دل زده به نیل
باید گذشت از دل این سیل بی بدیل
حالا که عرصه عرصه تکبیر مالک است
روی سر معاویه شمشیر مالک است
حالا که لحظه لحظه حساس ماجراست
آیا مجال اشعری و عمر و عاص هاست
باید گرفت منشاء طغیان فتنه را
باید شکست هیبت جولان فتنه را
حالا که جان ما به فدای سر علی است
امروز روز همدلی لشکر علی است
باید یکی دمار خوارج درآورد
مالک سر معاویه را تا بیاورد
راهی نمانده است به امید آخرین
می آید او که منتظر اوست این زمین
آینده پیش روی من و ماست ای عزیز
مقصد هنوز مسجد الاقصی است ای عزیز
این دومین قدم که قدم میزنی در آن
راهی به سوی خیمه مولاست ای عزیز
امروز در مسیر ولایت چه میکنی
در اضطراب راه تو فرداست ای عزیز
طبق کلام حضرت حق باش مطمئن
این خاک تیره ارثیه ماست ای عزیز
.
ولادت امام حسن عسکری ۹۸ حاج مهدی رسولی
.
متن مداحی / متن شعر / اشعار مداحی
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.