متن شعر
بیش از این سوختن نمی خواهم
گریه بر خویشتن نمی خواهم
مده زحمت به بازویت مادر
به خدا پیروهن نمی خواهم
درد داری تو استراحت کن
نیمه شب اب من نمی خواهم
ای که غم دیده از وطن هستی
بعد از این من وطن نمی خواهم
فکر عریانی مرا کم کن
غرق در خون کفن نمی خواهم
وقت قتلم نیا سوی گودال
وقت کشته شدن نمی خواهم
تو ببینی که شمر می اید
از تو بر سر زدن نمی خواهم
روی تو سایه ای کبودین داشت
سر سالم به تن نمی خواهم
*******
روز و شب درد کشیدی بدنت خوب نشد
تا سحر آب شدی زخم تنت خوب نشد
لاله های به روی پیرهنت خوب نشد
جگرت سوخت ولی سوختنت خوب نشد
آینه بودی و یکباره ترک خوردی تو
من بمیرم سر من بود کتک خوردی تو
ضربه ای خورد به در ، پیکرت افتاد زمین
تا تو خوردی به زمین دخترت افتاد زمین
اشک از گوشه ی چشم تَرَت افتاد زمین
چادرت پاره شد و از سرت افتاد زمین
بوتراب تو که بی تاب شود حق دارد
پدر خاک اگر آب شود حق دارد
روزگار من اگر بر تو غم اندوخت ببخش
رنگ رخسار تو را باز برافروخت ببخش
گیسویت در وسط خانه اگر سوخت ببخش
سینه ات را نوک مسمار به در دوخت ببخش
? اخبار، اشعار و محصولات مهجه را در کانال تلگرام دریافت کنید
? اشعار کامل محرم ۱۳۹۷ همه مداحان رو از اینجا دانلود کنید
? www.mohjat.net