گر چه از دوری برادر خود
ذره ذره مریض تر میشد
عوضش میهمان مردم قم
لحظه لحظه عزیزتر میشد
تا بیایی تبرکی ببرند
همه درهای خانه ها وا بود
در میان اهالی این شهر
سر مهمانی تو دعوا بود
خوب شد پرده های محمل تو
هرکجا رفته ای حجابت شد
خوب شد با محارمت بودی
زانویی خم شد و رکابت شد
آب پاشیده اند و خاک مسیر
ذره ای روی چادرت ننشست
رد نشد ناقه تو از بازار
محمل چوبی ات سرت نشکست
کوچه ها ازدحام داشت اما
سرِ این شهر رو به پایین است
میروی کوچه کوچه میگویی
ضرب شامی عجب سنگین است
میرسی و حواس مردم هست
آب در دلت تکان نخورد
از کنار خرابه رد نشوی
یا نگاهت به خیزران نخورد
دختری بود با شما یا نه
که اگر بود غصه ای کم داشت
جای زنجیر و خار و نا محرم
گرد خود چند چشم محرم داشت
معجرت احترام خود دارد
چه خیالی اگر برادر نیست
روی سر هایشان طبق آمد
ولی این بار روی آن سر نیست
آه بیماری و همه بیمار
شهر قم شد مریض روضه تو
حرف دختر شد و دلت لرزید
شده وقت گریز روضه تو
عمه اش گفت خوب شد خوابید
چند شب بود تا سحر بیدار
کمکم کن رباب جای زمین
سر او را به دامنت بگذار
آمد از بین بازوان سر را
تا که بردارد عمه اش ای داد
یک طرف دخترک سرش خم شد
یک طرف سر به روی خاک افتاد
شاعر: حسن لطفی
.
وفات حضرت معصومه ۹۹ حاج سید مهدی میرداماد
.
متن مداحی / متن شعر / اشعار مداحی
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید.
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است.
استفاده تجاری از اشعار مورد رضایت نیست.
.
Mohjat.blogfa.com
Mohjat.net
.