


متن شعر
کشون کشون بردن علی رو از خونه
تو کوچه ها چی شد کسی نمیدونه
خونه رو به آتیش کشوندن
فاطمه رو بعدش سوزوندن
با هر چی میشد اومدن وایِ من
جلو چش علی زدن وایِ من
****
حبیبه حیدر تو دردسر افتاد
مادر ما افتاد همین که در افتاد
میخ درو پهلوی زهرا
مغیره و بازوی زهرا
چهل تا نامرد و یه زن وایِ من
جلو چش علی زدن وایِ من
****
یه روزه خوش والله ندیدن این سادات
زینب کجا و شام دروازه ساعات
قافله رو هرجا میبردن
از وسط مردا میبردن
با دست پر اومدن وایِ من
دخترا رو خیلی زدن وایِ من
سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

