متن شعر
بار کج آورده ام بار مرا فوری بخر
بنده بی آبرویت را همینطوری بخر
فرصتم تا که بفهمم دوستم داری گذشت
هم رجب هم ماه شعبان با گنه کاری گذشت
زشتی اعمال من را زیر خاکش کن خدا
دامن آلوده آوردم تو پاکش کن خدا
ای کس و کار گدای بی نوای کهنه پوش
خوب من را میشناسی یخ فروشم یخ فروش
در بساطت دیده گریان نمیخواهی مگر
سفره ات را پهن کن مهمان نمیخواهی مگر
بنده قهر خودت را پای صحبت میکشی
من اذیت میکنم اما تو منت میکشی
بی سر و پا گوشه ویرانه میخواهی منم
خادم و جارو کش میخانه میخواهی منم
گفتم از کویت مگر بدکار هم رد میشود
زود گفتی فاطمه دستت بگیرد میشود
با همین بی سر زبانی با دو تا چشم ترم
دردهایم را فقط پیش رقیه می برم
گفت بابا من برای عمه زحمت داشتم
حرفهایم را نگفتم چون که لکنت داشتم
گفت بابا فکر کن دندان من نشکسته است
فکر کن موی بلندم را سکینه بسته است
هی نگو خلخال های دخترت دست که بود
من مگر پرسیده ام انگشترت دست که بود
.
شب ۳ ماه رمضان ۱۴۰۰ محمد حسین پویانفر
مناجات با خدا
.
جدیدترین دفترچه کتاب مداحی » کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است
سایت مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
Mohjat.net
.