عمریست دل تو خانه غم باشد
چشمان تو سر چشمه زمزم باشد
امشب همه در غربت تو گریه کنند
بانی عزا رسول خاتم باشد
دادی همه هست خویش در راه خدا
پس هر چه دهد خدا به تو کم باشد
تو مادری و شفاعت ما محشر
بر یک نخ چادر تو محکم باشد
روزی همه جلالت صورت توست
در چهره زینبت مجسم باشد
این زود یتیم گشتن دخترها
ارثیه مادر دو عالم باشد
آن روز کجایی که ببینی زهرا
در پشتِ در و اسیر ماتم باشد
چون درد زنانه بود از فضه بپرس
خوب است کنیز خانه مَحرَم باشد
امشب که برایتان کفن آمده است
بشمار گمانم که یکی کم باشد
در این دَهُمِ ماه دلِ ما فکرِ
عصر دهم ماه محرم باشد
آن روز بدون سر تنی در گودال
پاشیده ز هم چه نامنظم باشد
یک مشت دهاتی و یک تکه حصیر
تشییع تن شاه دو عالم باشد
امشب همه یاد پیکری پامالیم
امشب همه یاد غارت گودالیم
پیراهن دست دوز مادر بردند
هر چیز که بردنیست لشکر بردند
خولی و سنان میان خورجین هاشان
تا کوفه شبانه دو سه تا سر بردند
دنبال سرِ بدون عمامه شاه
سوغات برای خانه زیور بردند
با گریه گلایه کرد یک دختر و گفت
ای عمه ببین چگونه معجر بردند
انگشتر و انگشت زره پیراهن
حتی به خدا لباس اصغر بردند
.
شب ۱۰ ماه رمضان ۱۴۰۰ محمد حسین پویانفر
مناجات با خدا
.
جدیدترین دفترچه کتاب مداحی » کلیک کنید
لطفا اشتباهات تایپی متن اشعار را اطلاع دهید
کپی کردن اشعار تنها با ذکر لینک مهجه مجاز است
سایت مهجه به روزترین مرجع انتشار متن مداحی
.
Mohjat.net
.