


متن شعر
شب قدر آخر اومد
شب سخت دل بریدن
کاش یکی خبر بیاره
که بدا رو هم خریدن
شبای عاشقی هم رفت
چه شبای بی نظیری
این شب آخری ای کاش
دستای منو بگیری
میدونی بجز همین اشک
راه چاره ای ندارم
تو خودت بزرگی کن که
گره افتاده به کارم
چیزی تو بساط من نیست
اگه اشک و آه آوردم
کسی رو جز تو ندارم
به خودت پناه آوردم
سید مجید بنی فاطمه
برای مشاهده جدیدترین اشعار
به صفحه اصلی سایت مراجعه کنید
Telegram | Eitaa | Bale | Rubika
مهجه در فضای مجازی؛ به ما بپیوندید

