تنهایی روی خاک داغ این صحرایی با لب تشنه لب دریایی تنهایی مظلومی زیر تیغ و نیزه هم آرومی از یه قطره…
خيمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده در شب بيماري ام آتش پرستارم شده ما كه خود از سوز دل…
آرام جان خسته دلان پیکرت کجاست جانم به لب رسیده پدر جان سرت کجاست جسمت اسیر فتنه یغما گران شده پیراهن امانتی…
اشکی مرا به شام مصیبت نمانده است چشمی تو را در این شب غربت نمانده است ما را به سخت جانی خود…
ای رحمت خدا سلطان کربلا درد مرا سلطان کربلا راه نجات ما سلطان کربلا یا دافع البلا سلطان کربلا دلگرمی حیات و…
این سحر تاریکه ای خدا وقتی که آخر این قصه نزدیکه قرآن به لب اهل حرمه چشمای حرم به طرف صاحب علمه…
داری میری از حرم تو خیمه ها همهمه است بوسه به زیر گلوت وصیت فاطمه است بعد خداحافظی یه ذره آروم برو…
امشب شب قیامت کبرای دیگر است هر لحظه یک گزارش صحرای محشر است امشب رسد به گوش مناجات عاشقان فردا به روی…