کنار علقمه ماتم به پا شد دو دست ساقی از پیکر جدا شد علم یک سو فتاده بی علمدار خدایا چشم ساقی…
اینکه بر سینه خود داغ برادر دارد نتواند که سر از سینه تو بردارد تیرها با همه قامت به تنت جا شده…
اگه آسمونا بشه یه آسمون اون اسمون بشه یه کهکشون یه کهکشون و یه قمر اون یه قمر ابالفضل اگه تموم عمرم…
زده به دریا میر سپاه میونه دشت شیر سپاه شبیه چشم اشک حرم رو دوش سقا مشک حرم تو خیمه ها یک…
بهت سرما گرما تیغ مشک و دریا اسمان صاف زمین حیران است همه انگار که سرگردانند چه شده دشت چرا میلرزد غرق…
یل رشیدم علی اکبرم لاله مستم علی اکبرم حاصل عمرم علی اکبرم عصای دستم علی اکبرم پسر چشمه پسر بارون پسر دریا…
خواهم که بوسه ات زنم اما نمی شود جایی برای بوسه که پیدا نمی شود لب را به هم بزن و نفس…
باز دوباره دلم گرفته به یاد تو بهونه حرم گرفته یه شب به ما یه سر بزن مولا به جون ما شرر…