کیست اینجا که نیمه جانم کرد از همین ابتدا کمانم کرد وای از این سرزمین بیا برگرد نخل ها را ببین بیا…
تو کاروانی که تو صحرا وایساده دل یه خواهر یه دفه شور افتاده با این که ذکر لب اون و ان یکاده…
گرد و خاکی میان صحرا بود کاروانی ز دور پیدا بود کاروانی ز ال ابراهیم کاروانی که ایل دریا بود کعبه هایی…
اشک هلال ماه نو به زمین رسیده نسیم گیسوی حسین دلم و کشیده من کجا اینجا کجا بین این سینه زنا من…
مردی غریب و تنها تو کوچه ها سر گردونه آروم نداره اما دوباره قران میخونه اوج خستگی توی صداشه غربت علی توی…
دیده به تیر دوختم ابی عبدالله تا مگر از دعای تو ابی عبد الله تو نگه افکنی و من ابی عبد الله…
اون که تو این شهر کس و کاری نداره اون که چشاش شبیه ابر بهاره با دست بسته بالا دار الاماره داره…
چشمم برای آمدنت اشک پرور است از چشم های منتظرم کوچه ها تر است اقا تصدقت تو و این کاسه تهی اری…