هر روز غروب توی بقیع میشکنه بغض آسمون ستاره ها داد میزنن ام البنین روضه نخون هر روز صدای گریه هاش میرسه…
همه روزا رو با تنهایی میجنگه برا پسرش چقده دلش تنگه ویلی ویلی علی الخیم ویلی ویلی علی الحرم چی سرت اومد…
الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی گل ام البنین شیرم حلالت ابوفاضل…
مادر دریا هم اسمت هم رسمت فاطمست ام عباسی ولیکن زهرا دم آخر علقمست ای مادر علمدار کربلا ای همسر و حبیبه…
ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست هر بار بی قراری زینب تو را شکست بر سر گرفت چادر زهرا سکوت…
شرمنده ام که سوخت میان شرر پرت آتش گرفت باغ گل لاله در برت شرمنده ام که مشک ابالفضل پاره شد شرمنده…
سلام ای بانوی دنیا سلام ای حضرت دریا جانم ای مادر سقا تو اسوه عشق و ایثاری تو معلم علمداری هم کنیز…
یا ابوفاضل آه و واویلا به تیغی حیف گیسویت گسستند دو بازویت دو بازویت گسستند از آنجایی که من بوسیده بودم بمیرم…
دردای دلم رو با کسی نگفتم میمیرم همین که به یاد کوچه میفتم هوا چرا تاریک شد کوچه چقدر تنگه کیه میکشه…
میشه محترم بشی سائل کرم بشی میشه با یه یاحسین زائر حرم بشی میشه با یه یا حسین به خوده خدا رسید…
یه روز میبینی از ابر چشام میگم به بابام کتک میزدی به جای سلام میگم به بابام کشیدی منو تو بازار شام…
و قبرها فی قلوب من والا ها مزار تو بی نشون مادر اما کی گفته بی حرم هستی توی قلبم حرم داری…