چیکار کنم آقا با این پریشونی دلم برات تنگه دردم و میدونی ابرو به من داد شال ماتم تو عمریه که هستم…
کوچه گرد غریب این شهرم شب گذشته چقدر تنهایم نیست جز اه و اشک و افسوسم بین چشمم به روی لبهایم با…
گریه امونم رو بریده باز محشر گریه رسیده خالق من چشای من رو برای گریه افریده دل عاشق به همین گریه خوشه…
داد زد ها سر از این خاک کجا بردارد کیست آیا قدمی سمت خدا بردارد خیمه زد روی پدر رو به جماعت…
در بین آغوشم سر ذوالجناحت با اشک من غوغا شده خیمه گاهت دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد چشم حرامی…
آسمان آتش و زمین آتش ریگ صحرا و سنگ و خار آتش نفس از تشنگی نمی آید نفس آتش دو چشم تار…
دین و دلم برده ای ماه سکینه بی تو چگونه روم سوی مدینه تشنه بی دست ای علمدار کشته سر مست ای…
ای عاشق بی قرار عباس وی حیدر آشکار عباس ای قبله ی عاشقان سرمست وی کعبه ی روزگار عباس ای وارث غیرت…