ای عمو بیا جون به لب شدم بین دشمنا ای عمو بیا ای عمو بیا سمت قتلگاه زیر دست و پا ای…
زره اندازه نشد پس کفنش را دادند کم ترین سهمیه از سهم تنش را دادند قاسم انگار در ان لحظه انا لهو…
دوباره بوی دود و اسفند میون کوچه ها پیچیده از اسمون خبر میارن فصل غم و عزا رسیده خیمه های عزای حسین…
تو که ماه آسمون دل مایی تو که حیدر و طاها و زهرایی تو که رکن خیمه های ال طاهایی نبینم رو…
ای جان زینب جانان زینب بچه هام شبیه خودم برای تو میمیرن حسین تا تو اذن میدون بدی دامت و میگیرن حسین…
اگر که عضو عضو من ز هم شود جدا حسین جدا نگردد از غمت به عزت خدا حسین منم منم منم منم…
شب بی ستاره من پا برهنه بودم و دشمن ستاره شام است اینجا اینجا ندارد اسمانش یک ستاره دود است و اتش…
مثه ماه بی ستارم حالا که گوشواره ای ندارم برا رفتن بی قرارم آخه دیگه چاره ای ندارم دیگه گریم شبانه روزه…