با بیرق سیاه راه افتادم با گریه و اه راه افتادم از هیئتمون با این نوحه تا خونه شاه راه افتادم ارباب…
کبوترها سلاممو برسونید به داداشم رضا جانم کجایی امان از این جدایی مسافری که می دونه که تا سحر نمی مونه هنوز…
با بیرق سیاه راه افتادم با گریه و اه راه افتادم از هیئتمون با این نوحه تا خونه شاه راه افتادم ارباب…
کبوترها سلاممو برسونید به داداشم رضا جانم کجایی امان از این جدایی مسافری که می دونه که تا سحر نمی مونه هنوز…