بین دریای خون ملتخی این اخی زیر نعل مرکبا تو مسلخی این اخی سرتو برده به چند فرسخی این اخی الهی قربون…
این زندگی میشه دو بخش اینو قبول دارن همه علیِ قبل از فاطمه علیِ بعد از فاطمه تو جای همه پشت در…
به حالم ببارو ببین روزگارو نکُش ذوالفقارو نرو فاطمه تو تنهام نذارو نرو فاطمه پر از زخمه پهلوت در افتاده بود روت…
بسم الله النور نور علی نور سلام من به قبر مخفی تو از دور گریه میکنیم برا تو یه سره کی میگه…
تب داره شبا بیداره دعاش اما الجار ثم الداره تو حرفاش پیش بچه هاش میگه بارالها ازم راضی باش دلگیره داره میمیره…
زندگی بی تو مرگ در جریانه کار چشم من اشک بی پایانه حرف بزن با من حرف بزن آرامش من روز تنهاییم…
بعد از اون آتیش دود و خاکستر دست به پهلو راه میرفت مادر مینوشت انگار بی وفا مسمار روز مرگشو روی دیوار…
ای نور قلب عاشقم شمع این خانه تویی زهرا زهرا مرو مرو لطف کاشانه تویی ای مرغ پر شکسته ی افتاده کنج…