من با دم تیغم شهادت آفریدم در فتح خیبر قلب مرحب را دریدم چون کوه بنشستم به روی سینه عَمر مردانه آن…
از آن زمان که خواهر سلطان ما شدی بانو شما ملیکه ایران ما شدی از آسمان وجود تو بر ما نزول کرد…
غرق در اندوه و غمم رفته ز کف چاره من در طلبت روز و شب این دل اواره من داغ من از…
با اشک دونه دونه غریبونه به راه افتادم دنبالت خبر ندارم از حالت غم داره دل زارم بی قرام نمیره یادت از…
یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه برادر کجایی که من دیگه مردم برا دیدن تو روزا رو شمردم چی میشد که بودی…
دنبال تو داداش تا اینجا دویدم اما تو رو هیچ وقت ندیدم من کوه به کوه با اشک بار غم کشیدم اما…
غم آتیش درد دلامو کسی نمی دونه رضا جانم غم چشمه اشک چشام و کسی نمی دونه رضا جانم دیدی اخرشم نرسیدم…
یه دنیا حسرت موند میون این سینم دیگه امیدی نیست تو رو ببینم غم عشقت من و مجنون کرد غم دوریت دلم…